۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

او (علیا ماجده المهدی) با انتشار عکسهای برهنه خود در وبلاگ شخصی و شبکه های اجتماعی دیسییپلین تصنعی حاکم بر جوامع مذهبی را با چالشی جدی مواجه ساخته است دیسیپلینی که نه بر مبنای باور شخصی افراد به پرنسیپهای مذهبی و علاقه ذاتی به رعایت هنجارهای ایدئولوزیک اجتماعی بلکه بواسطه حاکمیت موروثی این هنجارها بر خانواده،عشیره و جامعه و هراس از عقوبت و فرجام تاریک ستیز با آنها شکل گرفته است.

۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

اعتراض وبلاگ نویسان سبز به ایجاد فضای سرکوب و اختناق در کردستان


در شرایط جاری، حکومت خودکامه ایران در ضعیف ترین وضعیت ممکن از نظر مشروعیت داخلی و بین المللی به سر می برد. از همین روست که جمهوری اسلامی برای سرپوش گذاشتن بر  بحران مشروعیتی که بدان گرفتار آمده، نیروهای سرکوبگرش را به بهانه مقابله با فعالیت نیروهای های تروریستی و جدایی طلب  و  در عمل به منظور ایجاد جو رعب و وحشت به منطقه کردستان فرستاده است. لذا جمعی از وبلاگ نویسان سبز در حمایت از مردم کردستان، ضمن اعتراض به سیاست های سرکوبگرانه حکومت ایران ، موارد ذیل را اعلام می دارند:
  1. در عصر مبارزات مدنی، فعالیت های تروریستی و مشی مسلحانه نمی تواند ضامن احقاق حقوق هیچ بخشی از ملت ایران باشد و تنها راه را برای سرکوب بیشتر باز می کند. در عین حال به این موضوع واقف هستیم که راهبرد دایمی جمهوری اسلامی در مواجهه با اعتراضات اقلیت های قومی و مذهبی این بوده است که با بهانه قرار دادن فعالیت های مسلحانه گروه های تروریستی مانند پژاک، اصل مطالبات اقلیت ها را مخدوش جلوه داده و با ایجاد فضای پلیسی و امنیتی، فعالیت های مدنی اقلیت های قومی برای کسب برابری حقوقی را سرکوب نماید. لذا ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن مرزبندی و مخالفت با گروههای جدایی طلب و گروههایی که مشی مسلحانه را برگزیده اند و همچنین محکوم نمودن هر گونه حرکت تروریستی از سوی این گروهها، حمایت خود را از اعتراضات مدنی اقلیت های قومی و مذهبی ابراز می نماییم.

  1. در لشکرکشی های حکومت ایران که به بهانه دفاع از مردم منطقه کردستان صورت می گیرد، بیشترین آسبب را مردم منطقه می بینند. این حجم از آتش گشودن ها و حملات گسترده نه متناسب با تهدیدات موجود است و نه تضمین کننده امنیت مردم منطقه. خبرهایی که از مناطق درگیری منتشر شده است حکایت از آن دارد که مردم بسیاری آواره و دچار آسیب شده اند. حکومت ایران قطعا نسبت به این مسایل مسئول می باشد و توجه مجامع حقوق بشری را به تبعات این اقدامات جلب می کنیم. عدم تحرک نهادهای بین المللی و حقوق بشری و سکوت خبری نسبی که بر این حوادث سایه افکنده است بر نگرانی های موجود افزوده است. بر این باور هستیم که در این شرایط، حضور نمایندگان نهادهای بین المللی و حقوق بشری و همچنین خبرنگاران آزاد می تواند به ارائه گزارشات مستقل و نهایتا کاهش حجم خشونت نیروهای دولتی منجر شود.

  1. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازوی حکومت ایران در ترور فعالین سیاسی داخل و خارج کشور بوده و همچنین نقشی عمده در ایجاد ناامنی های بین المللی و علی الخصوص منطقه خاور میانه بر عهده دارد. بنابراین  سپاه پاسداران که خود یک نهاد تروریستی است نمی تواند مدعی مبارزه با فعالیت های تروریستی شود. از طرف دیگر بواسطه نقش برجسته سپاه پاسداران در سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم، این نهاد فاقد مشروعیت مردمی برای دفاع از مردم  ایران در مقابله با تهدیدات  داخلی و بین المللی  می باشد.

  1. روش های سرکوبگرانه هرگز راه حل مشکلات مناطق مرزی نیست و تنها به ابعاد نارضایتی ها افزوده است به گونه ای که ناآرامی های قومی یکی از اصلی ترین چالش های آینده کشور خواهد بود. متاسفانه سیاست مشت آهنین حکومت ایران در برخورد با مطالبات اقلیت های قومی و مذهبی، کشور را بصورت جدی در معرض چندپارگی قرار داده است. این موضوع، بار مسولیت نیروهای حاضر در جنبش سبز را سنگینتر می کند به نحوی که مساله اقوام باید به عنوان یکی از مهمترین سرفصلهای مطالبات جنبش، مد نظر قرار گیرد. یادآور می شویم که بر طبق منشور سبز:

  • ضروری است، برای رهایی مردم از هرگونه سلطة سیاسی (استبداد، یکه سالاری و انحصارطلبی)، سلطة اجتماعی (تبعیض و نابرابری های اجتماعی) و سلطة فرهنگی (وابستگی و انقیاد فکری) تلاش شود. بر همین اساس جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هرگونه تبعیض جنسیتی و احترام به حقوق اقوام و مذاهب مختلف ایرانی تأکید ویژه دارد.
  • تلاش برای تحقق حقوق قانونی و احترام اخلاقی اقلیت های دینی و مذهبی و قومی از طریق زمینه سازی برای مشارکت فعال و نهادمند آنان در فرایندهای تصمیم گیری سیاسی در کشور، با تکیه بر هویت مشترک ایرانی و به رسمیت شناختن تنوع و تعدد فرهنگی، یکی از فعالیت های عمده جنبش سبز است.

  1. فعالین مدنی اقلیت های قومی و مذهبی به خوبی آگاهند که نه مساله استبداد حاکم بر ایران بدون کمک آنها حل خواهد شد و نه مساله تبعیض اقلیت ها بدون آگاهی و همراهی همه مردم ایران رفع خواهد شد. جدا نمودن مشکلات حوزه اقلیت ها از بقیه مسایل جاری ایران راهبرد موثری برای حل مشکلات این حوزه نیست و تنها به پراکنده شدن نیروی اجتماعی مخالف حکومت منجر می شود. ریشه مشکلات و تبعیض های موجود را نه در عدم استقلال از حکومت مرکزی، بلکه در خودکامگی و استبداد رای و عدم اعتقاد به قوانین حقوق بشری حکومت فعلی ایران باید جست که نه تنها برای اقلیت های قومی و مذهبی، بلکه برای تمامی ایرانیان، مصیبت آفرین بوده است. بی شک حکومتی که منطبق بر بنیان های دمکراتیک و اصول حقوق بشری بنا شده باشد، می تواند تضمین کننده حقوق شهروندی همه ایرانیان فارغ از هر زبان و فرهنگ و مذهب باشد.

  1. راه برون رفت از شرایط موجود، همکاری و همدلی فعالین مدنی اقوام و فعالین سبز بر اساس حقوق بشر و در راستای نهادینه کردن حقوق شهروندی برابر می باشد. لذا لازم است تا تک تک ایرانیان، با حقوق شهروندی خویش آشنا شوند، و با تکیه بر این آگاهی و همدلی، متحدانه برای رسیدن به ایران برای همه ایرانیان، کوشش نمایند.


لیست وبلاگهای امضا کننده :

1. وبلاگ زیر پوست شهر: http://alireza222.blogspot.com
2. وبلاگ اسپینوزا: http://spinooza.blogspot.com
3. وبلاگ بهرنگی: http://bhrngi.blogspot.com
4. وبلاگ گاه نوشته های آکریم: http://akarim8808.blogspot.com
5. وبلاگ نوشته هایی از تبریز: http://tabriz26.wordpress.com/2011/07/30
6. وبلاگ میرعلی سبزینه: http://miralisabzineh3.wordpress.com/2011/07/30/kordestan
7. وبلاگ یه خاکستری: http://www.greysin.blogspot.com


1-  آخرین لیست وبلاگ های امضا کننده را از http://alireza222.blogspot.com  دنبال نمایید.

2-  در صورت تمایل به  امضا نمودن این نامه و اضافه شدن به این لیست، پس از انتشار این مطلب در وبلاگ خود، آدرس لینک مربوطه را به آدرس weblogersabz@gmail.com ایمیل نمایید.

۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

نگاهی به وضعیت جاری و آینده‌ی نهادهای مدنی در ایران



نگاهی به وضعیت جاری و آینده‌ی نهادهای مدنی در ایران
در نگاه اول به وضعیت کنونی نهادهای مدنی در کشور شاید نخستین و معقولانه ترین نتیجه ای که در ذهن متبادر میشود این باشد که با توجه به شرایط سیاسی موجود وتعمیق و گسترش فضای سرکوب و خفقان درجامعه و در حالی که بسیاری از فعالین مدنی و سیاسی به اتهامات واهی درشرایط حبس ،تبعید،ویا تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و بسیاری دیگر مجبور به خروج از کشور و یا خود سانسوری و بازنشستگی اجباری شده اند ، نمی توان آینده ای امیدوار کننده را برای اینگونه نهادها متصور شد.بدیهی است که نتیجه این نوع نگرش علیرغم تمامی محدودیتهای موجود و انسداد مجاری کنشهای مدنی در کشور چیزی جز سرخوردگی اجتماعی و اتخاذ مواضع انفعالی در برابر حکومت نخواهد بود .وپر واضح است که هدف حکومت تمامیت خواه از  به کار گیری سیاست فوق چیزی جز نیل به این مقصود نیست.
حال سوال دیگری که مطرح میگردد اینست که چنانچه ازسویی نباید با با بدبینی نسبت به آینده نهادهای مدنی در ایران  از تلاش برای استقرار،حمایت و نهادینه کردن این نهادها فرو گذار کرد و از سویی دیگر خوشبینی صرف نیز میتواند نگاه مارا از حقایق موجود ، محدودیتها و چالشهایی که بر سر راه کنشگران این عرصه اجتماعی وجود دارد منحرف نموده و اشتباهات تاکتیکی بسیاری را سبب شود ،بهترین گزینه چیست؟
به نظر این نگارنده بهترین روش در برخورد با این مسئله مانند بسیاری از واقعیتهای اجتماعی دیگر واقع بینی است. واقع بینی و درک صحیح شرایط کنونی کشور و نیز بررسی و شناخت موانع و فضای حاکم بر نهادهای مدنی و کنشگران این عرصه می تواند ما را در ارزیابی صحیح نسبت به آینده این نهادها و برنامه ریزی و نوآوریهای تاکتیکی آتی  یاری رساند.
آنچه که مسلم است حکومت تمامیت خواه ولی فقیه ودرراستای آن دولت مجعول محمود احمدی نژاد با پشتوانه مافیای قدرت در سپاه  و بکار گیری بسیج و نیروی انتظامی در 6سال گذشته به خصوص طی 2 سال اخیر کوشیده است هرگونه انتقاد و اعتراضی را نسبت به روند روبه سقوط و سیاستهای  ویرانگر جاری در کشور سرکوب نماید تا به گمان خود لختی بیشتربر سریر قدرت تکیه زده و سرمایه کشور را به تاراج برند.
از همین رو رژیم طی این سالها فشار بیشتری را بر نهادهای مدنی و کنشگران اجتماعی که پس از دوم خرداد 76  وروی کار آمدن محمد خاتمی و به طبع آن فضای نسبتاً باز سیاسی ، اجتماعی حاصل از جنبش اصلاحات شرایط را برای حضور و فعالیت خود مناسب دیده و پا به عرصه گذاشتند، وارد نموده است.  نهادهای مدنی یا همان سازمانهای مردم نهاد طی این سالها هر چه محدود تر شده و مقررات سختگیرانه تری از سوی حکومت در پروسه شکل گیری و فعالیت آنها وضع شده است که بطور نمونه می توان به گزارش اخیر کمیسیون اجتماعی مجلس در این خصوص اشاره نمود .
ازسوی دیگر حاکمیت علیرغم نص صریح قانون اساسی و تاکیدات مکررآن مبنی بر حق ایجاد تشکلهای مستقل دانشجویی،کارگری و مدنی و نیز سازمانهای غیر دولتی که در جهت استیفای حقوق اعضا خود وعامه مردم  تلاش می نمایند به مقابله با آنها پرداخته وعملاً راه را بر آن دسته که برخلاف منویات رهبری و درتقابل با سیاستهای نا -عادلانه حکومت گام برمیدارند بسته است، که از میان موارد متعدد می توان به برخوردهای پلیسی و قضایی با فعالین کارگری و سندیکایی همچون کارگران شرکت واحد و نیشکر هفت تپه و نیز اتحادیه های دانشجویی چون اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان و نیز اعضای دفتر تحکیم وحدت در سالهای اخیر اشاره نمود.جریان تمامیت خواه با آگاهی از وضعیت بحرانی و روبه اضمحلال  کشور در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی،فرهنگی و بین المللی که ناشی از 6سال مدیریت امام زمانی محمود احمدی نژاد و کابینه نا لایق وی بر امور کشور بوده است می کوشد هرگونه انتقاد و اعتراضی را به روند موجود به بیگانگان نسبت داده و با ایراد اتهاماتی همچون براندازی واقدام علیه امنیت ملی ، کارگران ،دانشجویان و کنشگران مدنی را از چانه زنی و مطالبه حقوق حقه صنفی خود منصرف  یا سرکوب نماید.
امروزه گرچه در بسیاری از کشورهای مترقی و مردم سالارجهان حق اعتصاب و چانه زنی به عنوان اصولی بنیادین در جهت استیفای حقوق وخواستهای به حق صنفی و گروهی اقشار مختلف جامعه و کاستن از انباشت مطالبات اجتماعی و سیاسی به رسمیت شناخته شده است لیکن سردمداران رژیم جمهوری اسلامی همواره به بهانه هایی هم چون حفظ وحدت وانسجام ملی، دشمن ستیزی، شرایط حساس کشور،ولایت مداری و مواردی از این قبیل به نقض و مقابله با این حقوق پرداخته اند.
با توجه به موارد مذکور ومحدودیتها و تنکناهای بسیار دیگری که از سوی حکومت برنهادها و فعالین سیاسی، دانشجویی، کارگری ومدنی اعمال می گردد شاید تلاش و برنامه ریزی در این عرصه ها بسی دشوار و حتی بعید به نظر برسد، لیکن علیرغم تمام این مشکلات ما شاهد فعالیت ثمر بخش  برخی ازافراد و نهادها  طی سالیان مذکور بوده ایم.
کنشگران عرصه های مختلف طی این سالها همواره کوشیده اند تا  با موقعیت شناسی و بهره برداری از حداقل شرایط موجود در جهت گشودن روزنه هایی هرچند باریک به سوی دستیابی مطالبات صنفی و اجتماعی گام بردارند. نهادها و کنشگران سیاسی،فرهنگی،کارگری و مدنی ضمن آگاهی از تنگناها و مخاطرات موجود در مسیر فعالیتهای خود تلاش داشته اند با طرد بدبینی نسبت به آینده ، تقویت و گسترش شبکه های اجتماعی حقیقی و مجازی،نوآوریهای استراتزیکی و تاکتیکی وایجاد و حفظ روحیه همکاری و کنشگری در جامعه تا حدودی شرایط را در جهت خواستها و اهداف خود تغییر دهند. به گمان این نگارنده ، ما نیز به عنوان عضوی از هریک از نهادهای مذکور و یا حداقل بخشی از بدنه اجتماعی شایسته است تا ضمن بهره گیری از تجربیات گذشته بدبینی نسبت به آینده نهادهای مدنی در ایران را که نتیجه ای جز جمود و انفعال در برابر حکومت بر آن متصور نیست کنار گذاشته و با انجام مطالعات تطبیقی-تاریخی نهادهای مدنی در داخل و خارج کشور، استفاده از نظرات و تجربیات کارشناسان و اساتید حوزه های سیاسی، اجتماعی؛ گسترش شبکه های اجتماعی ،ایجاد راهکارهای نوین ،موقعیت شناسی، کاهش ریسک حضور و فعالیت افراد در نهادهای مدنی، بالابردن روحیه مشارکت  راه را برای فعالیتهای اتی هموار سازیم.چرا که به تجربه آموخته ایم که حتی دیکتاتورترین حکومتهای تاریخ نتوانسته اند تمامی راههای مبارزه و حضور اجتماعی را بر مردم خود ببندند و شاید از همین روست که ما شاهد شکوفایی و تحولاتی چشمگیر در تاریکترین و بسته ترین دوران تاریخ بوده ایم.

                                                                                                                        یا حق
                                                                                                                       آرش اعلم
3/3/1390

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

تجمع اعتراضی ایرانیان مقیم هلند در واکنش به اعدام زهرا بهرامی



 امروز و در واکنش به اعدام زهرا بهرامی تبعه ایرانی مقیم هلند که در جریان اعتراضات پس از انتخابات سال گذشته بازداشت و اخیرا به اتهام حمل و قاچاق مواد مخدر در ایران اعدام شد  جمعی از ایرانیان ساکن هلند در مقابل پارلمان این کشور دست به تجمعی اعتراضی زدند.
 دراین تجمع که به کوشش شبکه جوانان پیشرو هلند وبا حضور جمعی از ایرانیان با گرایشهای سیاسی مختلف در مقابل پارلمان این کشور برگزار گردید نمایندگانی از احزاب سیاسی مختلف هلند به سخنرانی پرداختند.
این نمایندگان ضمن محکوم نمودن اعدام زهرا بهرامی و ابراز نگرانی شدید ازاحکام قضایی صادره به خصوص افزایش موج اعدامها در ایران از تلاش در راستای متقاعد نمودن دولتهای مطبوع خود به اتخاذ مواضع سخت تر و کاهش روابط دیپلماتیک با ایران خبر دادند.
از نکات قابل توجه این تجمع می توان به پوشش گسترده خبری آن از سوی شبکه های مختلف تلویزیونی و خبرنگاران مطبوعات اشاره نمود.
پس از پایان این تجمع که با پخش سرود ملی ایران همراه بود برخی از شرکت کنندگان در جلسه پارلمان هلند که به منظور بررسی و تصمیم گیری در خصوص پرونده زهرا بهرامی تشکیل شده بود حضور یافتند.
لازم به یاد آوری است که زهرا بهرامی تبعه ایرانی مقیم هلند در جریان اعتراضات سال گذشته و دو روز پس از مراسم عاشورا بازداشت و مدتی را در بند 209 زندان اوین سپری نمود.وی چندی بعد به اتهام حمل و قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم و حکم وی چندی پیش به اجرا در آمد. اجرای این حکم واکنشهای متفاوتی را از سوی کشورهای اروپایی به همراه داشت که میتوان به تعلیق روابط دیپلماتیک هلند با ایران و احضار سفیر این کشور اشاره نمود.

                                                                                                               
                                                          

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

دستگیری رهبران جنبش سبزآزمون بزرگ حکومت و مردم


در روزهای اخیر و با شدت گرفتن تهدیدات نسبت به دستگیری و مجازات رهبران جنبش سبز از سوی برخی از اصولگرایان و چهره های حامی حکومت نگرانیها در خصوص آینده جنبش و همچنین موقعیت آتی رهبران آن بویژه آقایان موسوی و کروبی افزایش یافته است.

گرچه این قبیل تهدیدات در بیش از یک سال و نیم گذشته همواره با شدت و ضعف متفاوتی از سوی حامیان حکومت ادامه داشته و گاهاً تا حد تهدیدات جانی،حصر و حمله به رهبران جنبش پیش رفته است لیکن به گفته محسنی اژه ای تا کنون اقتضای سیاست نظام مانع از برخورد و دستگیری رهبران جنبش شده است.

اما با مروری در سخنرانیهای اخیر برخی حامیان حکومت بویژه شخص علی خامنه ای بر علیه رهبران جنبش سبز و تاکید بر ضرورت دستگیری و مجازات ایشان به نظر می رسد که اقتضای سیاست نظام به گونه ای دیگر رقم خورده و حکومت در صدد آنست تا در اولین فرصت ممکن به زعم خود آخرین خاکریز دشمن را فتح و به گفته جعفری دولت آبادی آخرین تیر خلاص خود را به سمت رهبران جنبش نشانه رود.

از ۲۲ بهمن سال گذشته و به دنبال آن برخی روزهای مهم و سرنوشت ساز دیگر که حکومت از یک سو بواسطه عدم برنامه ریزی و استراتژی مشخص رهبران جنبش در هدایت و سازماندهی اعتراضات مردمی و استفاده از ظرفیتهای اجتماعی ،و از سوی دیگر با بسیج همه جانبه نیروهای نظامی،انتظامی و مزدوران لباس شخصی در جهت سرکوب ،دستگیری و مجازات گسترده معترضین و مخالفان خود اقدام نموده و در ظاهر توانست اعتراضات خیابانی را مهار و کنترل بحران را در دست بگیرد ،همواره بزرگترین چالش پیش روی خود را در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و چگونگی مقابله با باز خوردها و عواقب اجتماعی ناشی از ان میدانست، از اینرو همواره از دست زدن به بازی خطرناک دستگیری رهبران جنبش و تحریک احساسات عمومی اجتناب میورزید.

اما اکنون و پس از آنکه رژیم با استفاده از امکانات نا محدود دولتی و تبلیغات گسترده رسانه ای بویژه در رسانه میلی و به مدد لشگر کشی خیابانی و برقراری حکومت نظامی بدون تابلو همزمان با اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها ظاهراتوانست بزرگترین چالش پیش روی خود را با حد اقل هزینه و اعتراض موثر اجتماعی با موفقیت پشت سر گذاشته ومخالفان را نیز به راحتی سرکوب و روانه زندان نماید در اقدامی شتاب زده در صدد تسویه حساب با رهبران جنبش بر آمده است.

جعفری دولت آبادی دادستان تهران آغاز گر دور جدید این حملات به رهبران جنبش سبز بود ،وی چندی پیش در جمع کارکنان دادسرای بعثت با بیان اینکه "روزی که جامعه ما سران فتنه را محاکمه کنند دورنیست"گفت" فتنه گران بدانند حتماًو در وقت مقرر به سزای اعمالشان خواهند رسید".دولت آبادی همچنین در خطبه های پیش از نماز جمعه این هفته تهران با تایید مجدد این نکته که محاکمه سران فتنه قطعی است افزود "اتهام سران فتنه بیش از آن چیزی است که فکر می کنند و وقتی ما ادعانامه خود را علیه آنان صادر کنیم خواهند فهمید".وی همچنین سران جنبش را مورد خطاب قرار داده و متذکر شد"این پیغام قران است که اگر به فتنه گری خود ادامه دهند نفرین شده و به شدت با آنان برخورد خواهد شد".

احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس نیز با خائن خواندن آقایان موسوی و کروبی آنها را به اتخاذ موضع گیریهای خائنانه بر علیه کشور متهم نموده و افزود "من شخصا ًامیدوار بودم که ایشان به دامن نظام باز گردند اما آنقدر خودشان دشمنی و لجبازی کردند که هم ردیف ضد انقلاب قرار گرفتند"

در ادامه این تهدیدات محمد نبی حبیبی دبیر کل حزب موئتلفه نیز با بیان اینکه دستگیری و بر خورد با سران فتنه به موقع صورت خواهد گرفت تشخیص زمان آن را به عهده بزرگان نظام گذاشت.

در همین راستا جلال الدین فارسی از چهره های اصولگراو کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری که هنوز در پرونده مربوط به قتل کارمند جنگلبانی در مظان اتهام قرار دارد با متهم نمودن میر حسین موسوی به عدم اعتقاد به جهان آخرت اقدامات وی را موجب تضعیف قدرتهای حق و نظام برخاسته از خون شهدا دانست و مدعی عدم آشنایی رهبران جنبش به ویژه آقای خاتمی با قران و اسلام شد.

از سوی دیگر علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در مراسمی که به مناسبت ۹ دیماه در حسینیه امام خمینی برگذار گردید مجدداًاعتراضات سال گذشته را" فتنه ٨٨ "خواند و آنرا چالشی بزرگ دانست.وی گفت:"در این چالش بزرگ از یک طرف دشمن از فتنه گران حمایت می کرد و حتی اسم آنها را برزبان می آورد و از طرف دیگر ملت ایران با استحکام کامل در صحنه حضور پیدا کرد ."

در پی سخنرانی خامنه ای ،حاج منصور ارضی مداح حامی حکومت در مراسمی که به مناسبت ۹ دیماه در مهدیه تهران برگزار شد به طور مستقیم و با ذکر نام و نشان به میر حسین موسوی و مهدی کروبی حمله نمود . این مداح حامی احمدی نژاد ضمن دعا برای نابودی آقای موسوی از قوه قضاییه خواست تا محاکمه و اعدام رهبران جنبش را به وی واگذار کنند.

حال با توجه به موارد مذکور باید دید که حکومت تا چه اندازه حاضر به پذیرش هزینه های مادی و معنوی ناشی از دستگیری و مجازات رهبران جنبش و مواجهه با تبعات غیر قابل پیش بینی داخلی و خارجی این اقدام خواهد بود .آیا علیرغم همه این تهدیدات آنگونه که محسنی ازه ای می گوید هنوز اقتضای سیاست نظام بر عدم بر خورد با رهبران جنبش استوار است.

از سوی دیگر رهبران جنبش سبز نیز می بایست ضمن تبیین موقعیت کنونی جنبش به تجزیه و تحلیل روند آن در ماههای گذشته پرداخته و با واکاوی دلایل و نتایج برخی کاستیها و اشتباهات گذشته ،ایرادات وارده ازسوی دلسوزان وتمامی کسانی که جنبش سبز را متعلق به همه ایرانیان دانسته و بر حقانیت آن اذعان دارندرا با سعه صدر مورد ارزیابی قرار داده و درصورت امکان در برنامه ریزی های آتی به کار بندند.

چراکه اگر حکومت در آینده ای دور یا نزدیک ،بواسطه هراس از شکل گیری مجدد اعتراضات اجتماعی و بحرانهای ناشی از هدفمند سازی یارانه ها به خصوص در میان طبقات فرودست جامعه و نیز نفوذ و گسترش جنبش به سایر طبقات و گروههای اجتماعی ،ناگزیر به عقل گریزی و خود زنی سیاسی شده و اقدام به دستگیری رهبران جنبش نماید،خلاء رهبری در کوتاه مدت میتواند موجب سکون در حرکت روبه جلوی جنبش و احتمالاًریزش برخی نیروها و شکاف در بدنه آن شود.زیرا علیرغم آنکه رهبران جنبش همواره از روی تواضع خود را همراه کوچک آن قلمداد کرده و قائل به عدم وجود رهبری مشخص برای جنبش می باشند و از سوی دیگربا توجه به حضور بسیاری از فعالان و چهره های سرشناس جنبش در خارج از کشور، شاید بتوان در صورت دستگیری رهبران آن حیات جنبش را حفظ و هدایت سکان آن را به خوبی به عهده گرفت .اما تجربه یک سال و اندی گذشته نشان داده است که میزان تاثیر پذیری افکار عمومی داخلی و طرفداران جنبش سبز از برنامه ها و رهنمودهای رهبران اصلی آن در داخل کشور به مراتب بیش از گفتمان فعالان برون مرزی است ، هم چنانکه زمینه بسیاری از اقدامات و مبارزات سیاسی فعالان جنبش در خارج از کشور نیز متاثر از تغییر و تحولات و رخدادهای درون کشور بوده است.

به هر روی دستگیری رهبران جنبش سبز می تواند آزمونی بزرگ هم برای حکومتی باشد که می کوشد با تکرار حماسه خیالی و مجعول نهم دیماه ٨٨ بار دیگر زمینه را برای برخورد مشروع با رهبران جنبش آماده نماید وهم برای حامیان و دلبستگان جنبش سبز در داخل و خارج کشور تا بار دیگر از پس تجربه ای چندین ماهه میزان وفاداری و تعهد خود را به اهداف و آرمانهای جنبش و دین نسبت به جانباختگان آن به محک آزمایش گذارند.

حق یارتان