۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

تصویر برهنه ات عروسک رویاهای ارضاء نشده ام را درهم میشکند

به من چه که چند هزار دختر باکره در دهه سیاه شصت پس از تجاوزهای وحشیانه قتل عام شدند،به من چه که سالانه چه تعداد بر آمار زنان و دختران ایرانی که در دبی و ترکیه و برخی کشورهای عربی به تجارت تن روی می آورند افزوده میشود،به من چه که چه تعداد کانال ماهواره ای با پرچم سه رنگ الله نشان کشورم زنان و دختران سرزمینم را به حراج میگذارند،به من چه که سالانه چند صد زن و دختر در کشور اسلامی من قربانی قتلهای زنجیره ای و ناموسی و عشیره ای می شوند،به من چه که ندا و ترانه و شبنم برای چه کسی و چه چیزی چنان ناجوانمردانه کشته شدند،به من چه که اکنون چه تعداد از زنان و دختران سرزمین من در زندانهای قرون وسطایی ولی فقیه عمرشان تباه میشود،اصلاً به من چه که در زندان بر بهاره،نسرین،شیوا،محبوبه،زینب،مهدیه و عاطفه و....چه میگذرد و در این سالها بر خانوادهایشان چه گذشت. حتی به من چه که چرا گلها و گلی های سینمای من به جای شکفتن در باغچه خانه مادری باید در گلدان خانه همسایه شکفته شوند.حتی صدها راز و حرف نهفته در پستوی چشمانت را نمی فهمم. من ناموس و غیرت و شرف را نه در هویت و حقوق به غارت رفته ات که در پستی و بلندی پیکر عریانت می جویم .تصویر برهنه ات عروسک رویاهای ارضاء نشده ام را درهم میشکند.چرا که تو باید و فقط حق داری در خیال برهنه و سرکش من عریان شوی.من تورا اینگونه میخواهم نه آنگونه که میخواهی !