به من چه که چند هزار دختر باکره در دهه سیاه شصت پس از تجاوزهای وحشیانه قتل عام شدند،به من چه که سالانه چه تعداد بر آمار زنان و دختران ایرانی که در دبی و ترکیه و برخی کشورهای عربی به تجارت تن روی می آورند افزوده میشود،به من چه که چه تعداد کانال ماهواره ای با پرچم سه رنگ الله نشان کشورم زنان و دختران سرزمینم را به حراج میگذارند،به من چه که سالانه چند صد زن و دختر در کشور اسلامی من قربانی قتلهای زنجیره ای و ناموسی و عشیره ای می شوند،به من چه که ندا و ترانه و شبنم برای چه کسی و چه چیزی چنان ناجوانمردانه کشته شدند،به من چه که اکنون چه تعداد از زنان و دختران سرزمین من در زندانهای قرون وسطایی ولی فقیه عمرشان تباه میشود،اصلاً به من چه که در زندان بر بهاره،نسرین،شیوا،محبوبه،زینب،مهدیه و عاطفه و....چه میگذرد و در این سالها بر خانوادهایشان چه گذشت. حتی به من چه که چرا گلها و گلی های سینمای من به جای شکفتن در باغچه خانه مادری باید در گلدان خانه همسایه شکفته شوند.حتی صدها راز و حرف نهفته در پستوی چشمانت را نمی فهمم. من ناموس و غیرت و شرف را نه در هویت و حقوق به غارت رفته ات که در پستی و بلندی پیکر عریانت می جویم .تصویر برهنه ات عروسک رویاهای ارضاء نشده ام را درهم میشکند.چرا که تو باید و فقط حق داری در خیال برهنه و سرکش من عریان شوی.من تورا اینگونه میخواهم نه آنگونه که میخواهی !